خدایاشکرت

بعضی از خاطرات گفتــن ندارهـ! مثلا گفتن نداره که بنویسی عشقت بعد 3 سال یهو تو 1 روز ولت کرده!

گفتن نداره ینوسی تصمیم های مهمی که داشتی توی یــهـ روز پــر پــر بشهـ و بــره...

اخه بگمـم از نگاهای سطحی مردم کاری برنمیاد! میان ، میخونن و میرن و دیگه تهش خیلی خوب باشن یه آهــ عمیق میکشن و میگن خدایــــا شکــ..رت.

من هنوز سرپام و باید زندگی کنم! راستی این پستمو توی کدوم بخشِ موضوعات بزارم

خاطرات تــلخ ... :) خاطرات شیرین ... :) راه دوستی ... :) یا حالتو بهتـر کن ... :)

اصن باید یه موضوع دیگه بزنم و بدون شرح نام بزارمش!


۱ لایک :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
درباره من
اینجا کلبه خاطرات منــه منی که 16 سالمه و اندازه 160 سال طعم دنیا را چشیده ام...
اگر مرادنبال میکنی خاطرات تلخم را بخوان... من به دوستی که حرف دلم را گوش نسپارد نیاز ندارم...
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان